سلاوووم
چقدر از بلاگفا بدم میاد. کلی از خاطرات زیبای اول بارداریمو ننوشتم که شاید شاید شاید بلاگفا درست شه. از دوستام بی خبر موندم، نفهمیدم قیزی عروسی کرد یا نه؟ نفهمیدم مرمر زایمان کرد یا نه؟ نفهمیدم... هعی. چقدر دلم برا دوستام تنگ شده.
از اون بدتر خاطرات 93 به بعدم نیست. این خیلی بده. خاطره عقد و عروسیم. روزای دلگیری، شادی، خستگی...
من عاشق وبلاگ نویسی و وبلاگ خوندن. کم نیست. 8 ساله مداوم کارم همینه. خب خیلی سخته که اینجوری بشه. یهو یه وبلاگ که انقد دوستش داشتی تعطیل بشه. دیگه هیچ وقت نمیرم بلاگفا. همیشه از اینکه تغییر آدرس بدم متنفر بودم. اما چاره ای نیست. فقط امیدوارم آرشیوم برگرده که بتونم منتقلش کنم اینجا.
حال این روزامو بگممممم. نینی خوبه. ورجه وورجه کوچولو میکنه تو دلم. مثه نبض. منم ضعف میکنم براش. برا کوچولوی نازنیم قرآن و حافظ میخونم. حرف میزنم باهاش. موسیقی کلاسیک میذارم. شوئر میاد شکممو بوس میکنه که نینی خوشحال شه. شوئر هنوز نمیتونه حرکتاشو حس کنه.
جنسیت رو تو غربالگری اول گفت احتمالا دختر ولی احتماله. ممکنه اشتباه باشه. منم هر شب خواب میبینم رفتم سونوگرافی، یه شب بچهام دختره، یه شب پسر... انشالله 23 تیر که برای سونوگرافی آنومالی میرم میفهمم میوه دلم چیه. خدا تا اون موقع صبرم بده.
دکترمم بسیار عالیه. عاشقشم. خدا رو شکر.
به تبع ندونستن جنسیت خرید نکردم ولی با احتمال دختر بودن سه تا اسم انتخاب کردیم: روجا، نیلیا، نیکا... کدوم خوبه به نظرتون؟
از م ش همچنان متنفرم. یه شب رفتیم خونشون تا 10 شب شامشون (کوکو سیب زمینی) معروف حاضر نبود. من ضعف کردم. یه شب دیگه هیچی نذاشته بود انقد قیافه گرفتم ب ش رفت کباب گرفت. چند شب پیشم به شوئر گفتم اگه میخوایم بریم شب خونتون به ننه ات بگو یه چیزی درست کنه که من باز ضعف نکنم.
رفتیم دیدیم عدسی گذاشته ولی پ ش آش رشته و شیربرنج و حلیم خریده بود. منم فقط آش رشته خوردم. بعد گفت: عدسی که موند! شوئر زنگ زد گفت شام بذار. گفتم کوکو میذارم گفت نه به هیچ وجه کوکو نذار. اون لحظه قیافه شوئر دیدنی بود. به روش نیاوردم ولی. زنیکه گشاد بی فکر. تازه ادعاشونم میشه در حال غش و ضعفن از خوشحالی نینی.
فعلا همینا
خدایا! فقط سلامتی نینیام در کنارشم یه نگاهی به وضعیت مالی بنداز. ولی بازم اول و آخر سلامتی نینیام. خدایا! به امیدت
اوووووووووففففففففففف مهتاب کجا بودی پس جاااااااااانم ب نی نی من اسم نیکا رو خیلی دوست دارم اما دوتای دیگه هم قشنگه
ینی من کشته شامای مش هستم تو این چند سال
سلام مهتاب جون
ایشااله به سلامتی .خیلی خوشحالم برا نی نیت
واااااای مهتاب جونم چقدر خوشحالم که دوباره مینویسی من عاشق نوشته هاتم
عزیییییزم جیگر خاله تکون میخوره؟
بیخیال می ش. با نی نیت حال کن و ازین دوران لذت ببر.تا میتونی بخواب که وقتی خوشگل خانوم بدنیا بیاد خواب نداری تا دو سال
برات آرزوی خوشبختی میکنم و از خدا میخوام نی نی گلت سالم و صالح باشه و وضع مالیتون توووپ بشه
البته بچه باخودش برکت و روزی میاره مثل آوای من بخصوص اگه دختر باشه نگران نباش